حدیث معروفی است که پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله)
در آخرین روزها و ساعات عمر شریف و پربرکت خویش فرمود: «من از بین شما می
روم در حالی که دو چیز گرانبها به یادگار می گذارم: قرآن و عترت»
از بین فرزندان پیامبر(صلی الله علیه و آله)
فقط یک دختر باقی ماند، دختری که هیجده سال عمر کرد و دارای کمالات و
فضایل و عصمت و ولایت بود، دختری به نام «فاطمه» بدیهی است که امت رسول،
بعد از رحلت او، باید تنها یادگارش و عترت و خاندان او را گرامی می داشتند،
اما چه کردند؟ متاسفانه به گونه ای با یگانه دختر پیامبر رفتار کردند که
با حالت خشم و غضب نسبت به آن ها از دنیا رفت و حاضر نشد قبرش معلوم باشد و
کسی به غیر از علی و عده ای اندک از نزدیکان بر جنازه اش نماز بخواند!
1- مرگ رسول خدا.صلی الله علیه و آله
2- تشکیل سقیفه بنی ساعده و خلیفه تراشی.
3- جنایاتی که در راه این توطئه انجام شد، مانند: لگد زدن، سیلی، تازیانه و ضرب فاطمه(ع).
4- طناب به دست و گردن علی(علیه السلام) بستن وبرای بیعت به مسجد بردن.
5- سوزاندن در خانه او.
6- سقط کردن محسن شش ماهه.
7- غصب فدک.
8- خودداری مسلمین از یاری علی (علیه السلام).
و ....اینها مصائبی است که زهرا(علیها السلام) در حقیقت در راه دفاع از حریم ولایت متحمل شد. ضربت، اهانت و شکسته شدن استخوان و اثر تازیانه در بازوی فاطمه(علیها السلام) همه به خاطر پیوند محبت آمیزی بود که نسبت به شوهر خود علی(علیه السلام) داشت. او در دفاع و حمایت از حریم ولایت به قدری کوشاه و در عین حال نگران بود که حتی به هنگام مرگ گریه می کند!
آری، گریه می کند! و در جواب علی(علیه السلام) که می پرسد چرا گریه می کنی!! می گوید: به خاطر مصائبی که بعد از من به تو می رسد، می گریم!
باری، ظلم و مصائبی که از سقیفة بی ساعده آغاز شد چنان ادامه پیدا کرد که حق عترت و خاندان پاک رسول خدا(صلی الله علیه و آله) غصب و حرمت آن ها شکسته شد؛ و شمشیرهای بنی امیه و بنی عباس از کارگاه و کارخانه سقیفه بیرون آمد.
خشت اول چون نهد معمار، کج تا ثریا می رود دیوار، کج
منبع: کتاب آتش در حرم